آخرین عناوین
پربیننده ترین عناوین
|
با بی لیاقتی یک داور ؛ آبی در پایان دقیقه 90 کبود شد!
محمود زارع
بنام داور دادار با بی لیاقتی یک داور ؛ آبی در پایان دقیقه 90 کبود شد! بی عدالتی بواسطه بی عرضه گی و تکمیل ناجوانمردی از سوی حریف من تا بحال درباره ورزش ( متاسفانه یا خوشبختانه ( چون زیاد تخصص ندارم ) ننوشته ام ) اما ساعاتی قبل بنا به توصیه چند دوست یک مسابقه فوتبال را بین تیم های سپاهان اصفهان و استقلال ایران را تماشا کردم. طبق معمول باعث بی حوصله گی دوستانم شدم چون هر موقع هر حریفی که خوب بازی میکرد مورد تمجید من واقع میشد. و این بمزاق دوستان طرفدار پروپاقرص تیم استقلال خوش نمی آمد و از طرف دیگر دو نفر هم به طرفداری از تیم سپاهان می پرداختند ؛ پرسپولیسی بودند و تنها بخاطر عداوت بچه گانه ای که به تیم آبی داشتند به تشویق سپاهان می پرداختند. این هم دیگر از عجایب تاثیر ورزش (؟) ماست. من در طول دوران زندگی ام تا سن 45 سالگی فوتبال بازی میکردم و در مسابقات زیادی هم در محل و منطقه پرداختم و بر سبیل تصادف در گوش چپ خط حمله بیشتر به بازی مشغول بوده و از سرعت و تکنیک خوبی هم برخوردار بودم. تقریبا امکان نداشت بازی ای را حضور داشته باشم که یا گلی نزنم و یا موثر در بثمر رسیدن گلی نباشم. ( این از تعریف و تمجید نفس خویش !!! البته بیشتر قصدم این بود که بمخاطبین محترمم ارائه نمایم که بیگانه با ورزش و آنهم فوتبال نیستم و اگر نظری در اینجا و داوری ایی را که میخواهم داشته باشم ؛ بعضیها بر خطا و ناصواب نگیرند. ) میخواهم به چند نکته بپردازم که برای اینکه از موضوع پرت نشوم بهتر است اول تیتر آنها را بنویسم: فتوت و جوانمردی در ورزش و بیان چند مصداق از گذشته و حال راستش خیلی دلم سوخت ، بیشتر بخاطر یک ناشی گری و یا بقول بعضی از طرفداران استقلال که میگویند این آقا داور تعمد داشته. ولی یکی از این دوستان تحلیل دقیقتری داده است که بنظرم بهتر از بقیه (که از روی عصبانیت بود) ، بود. او میگفت طی چند هفته اخیر افراد و محافل ورزشی مخالف استقلال ایران ؛ بیشتر داوران را به تهمت طرفداری از استقلال متهم کرده بودند که با لطف داوران هست که استقلال به صدر آمد و نشست. و این موضوع فرصت خوبی بود که به لحاظ روانشناسی برای یک داور جوان که چند هدف را دنبال کند: 1. اولا خودش را مطرح کند. خوب این هم کم دردی نیست و از زوایه روانشناسی شخصیت بسیار قابل تامل هست. درست مثل کسی که عقده خود مطرح کردن در جمع را داشته باشد و مثلا در عین حالی که از آب جوش بدش می آید در یک اجتماع همه که تقاضای چای میکنند ؛ او با صدای بلند خواهان آب جوش باشد ؛ همین عطف توجه چند نفر به او ؛ غریزه خودنمایی او را ارضاء خواهد کرد. این هم حرفی است! 2. تیم بزرگی مانند استقلال که من این تیم و تیم پرسپولیس را تیم استقلال ایران و پرسپولیس ایران میدانم و نه تهران ! فرصت کمی نبود که حتی با مسئله دارکردن آن ؛ اسمی و رسمی برای خود دست و پا کرد. آخر تا کی اینها باید همینطور نصفه و نیمه بمانند . خوب یک راه مطرح شدن شلوغ بازی و حتی مخالف خوانی است. از طرف دیگر علیرغم محبوبیت بالای ملی؛ تیم استقلال بهمان نسبت هم مخالف از ناحیه طرفداران حریف دارند و تا اینجا گرچه یکی با ناداوری تعداد زیادی در حد میلیونی را از خویش برنجاند ولی میتواند همزمان بهمان نسبت تعداد زیادی را بزعم خویش خوشحال کند. این تعداد هم طرفداران زیادی از پرسپولیسی ها ؛ تیمهای تعقیب کننده استقلال مانند سایپا و استقلال اهواز و .... 3. برای یک داور جوان و البته خام این همچنین میتواند یک فرصت برای اظهار ریاکارانه شجاعت در داوری و تصمیم گیری هم باشد. 4. در خوشبینانه ترین حالتش آنکه این داور؟! میخواست حداقل خود را بزعم خویش از جرگه طرفداران استقلال بعنوان یک داور مستقل جدا نماید و بهمگان بفماند که اگر دیگر داوران ناداوری کردند واز استقلال حمایت تا او را در صدر نشاندند ؛ من این نیستم و درست برعکس از صدر به زیر میکشم. 5. و ..... چرا اینهمه حرف و حدیث پیرامون این موضوع درست شده و ما هم بر طبل این موضوع میزنیم! آخر دلیلش خیلی ساده است. یک داور درجه پنج حتی کشورهای عربی هم این صحنه را در بازی با حداقل یک کارت زرد برای فریب داور از سوی بازیکن سپاهان جریمه میکرد. نه تنها در وقت اضافه پنالتی نمیگرفت بلکه موضوع کاملا برعکس هم میشد. تازه با توجه بمسائل مدیریتی و هنر داوری که باید در ریان داوری منظور داشت این پنالتی برای یک تیم ملی و محبوب میلیونها نفر که پارسال قهرمان لیک برتر بود. امسال هم با انواع و اقسام حق کشی ها روبرو شد و حقش را باز بدلیل بی عرضگی یک نااهل در مدیریت ورزش ضایع کردند و هیئت مدیره ندارد و با شایستگی در صدر لیک امسال هم هست ؛ یک صحنه کاملا و کاملا معلوم که بازیکن ناجوانمردی که با اداء و اطوار حرفه ای گری خود را بزمین می اندازد ؛ داوری را ( خوشبینانه بگوییم ) فریب میدهد ؛ چرا این داور نباید وقت و زمان را هم منظور میداشت و کمی با تامل به داوری می نشست!! شاید اگر این صحنه در نیمه اول بازی بود داور میتوانست با جسارت بیشتری این فریب را بخورد و دردش خوردنی بود. اما در این وقت و لحظات پایانی این صحنه بسیار پیش و پا افتاده که یک کارت زرد بنفع استقلال را به یک شکست تلخ و ناعادلانه تمام کرد... آقای فنایی کارشناس و داور متدین و متین و متخصص و مجرب مملکت ما بلافاصله پس از بازی در یک مصاحبه ایی این صحنه را نه تنها پنالتی ندانست بلکه بدلیل اقدام فریبکارانه بازیکن اصفهانی موضوع مثل ما تحلیل کرده و باقی ماجرا راستس چرا این همه ورزش در اینجا منحط شده است؟! چرا یک بازیکن که حالا بعنوان نماینده مملکت شهید داده ما در تیم آسیا هم دارد بازی میکند اینهمه باید منحط بشود که با ناجوانمردی خودش را اینجوری در جلوی چشم میلیونها بیننده مستقیم و غیرمستقیم بزمین بزند و داور خام را فریب بدهد و بناحق راضی بشود که خود را باهر تمهیدی پیروز جلوه دهد؟! والله من خجالتم می آید که نام خود را مسلمان بگذاریم و آنوقت در اقدامی مشابه تیم اروپایی که ما و احتمالا همین بازیکن مسلمان! اصفهانی آنها را کافر میدانیم در برابر تیم ایران وقتی دید داور باشتباه پنالتی گرفت توپ را به اوت زد و عمدا جوانمردی و فتوت خویش را که مرام اصلی ورزش است را نشان داد و آنوقت در سرزمین پوریای ولی ما مدعی باشیم که بازیکن ما نوه و نتیجه و از نسل پوریای ولی است ولی اروپایی نیست؟!! توخود انصاف بده. لااقل خیلی دقت کردم که ببینم که آیا در جریان این پنالتی آیا در چهره کسی از بازیکنان خطی از نارضایتی و حمیت و جوانمردی هست که ... متاسفانه آنچه دیدم شادی و نشاط درونی زایدالوصفی بود که باید گفت : این تذهبون؟!! این صحنه ها را برخ فرزندانمان هم می کشند. خدا به آینده ورزش ما رحم کند. متاسفانه یک جریانی در ورزش ما باب شده است که تحت عنوان حرفه ای گری ؛ فرهنگ مبتذل غیر بشری را که فریبکاری و شیطنت و ... را در جریان مبارزه حرفه ای گری میدانند و این موضوع متاسفانه از سوی بعضی از گزارشگران سیمای ما هم ناخواسته و ناسنجیده بعضا تبلیغ میشود. کجا میتوان بی عرضه گی یک بازیکن و ناتوانی او در مقابل حریف وقتی که کم می آورد و متوسل به خدعه و نیرنگ میشود را حرفه ای گری نامید؟!! دادن کار زرد بنظر هر انسان شرافتمندی بسیار کم هم هست . حتی کارت قرمز نیز همینطور . در ورزش پاک باید چنین بازیکنان را از ادامه کار کثیفشان محروم کرد و توحالا شاهد آن باشی که نه تنها این کار نمیشود بلکه جایزه و پاداش هم از سوی بعضی از داوران ما هم میگیرند و در ثانیه های آخر یک بازی سرنوشت ساز و نفس گیر ؛ پیروز میدان قلمداد میشوند؟!!! اگر مسلمانیم و بخصوص شیعه که کجاست مرام و مسلک شیر حق که شمشیر از پی حق میزد و بنده حق بود نه در بند هوای و خدوی عدو را به صبر و تامل ایستاد و به عدو گفت که من مسلمانم و بامرام ایمانی و از روی خشم نیست که با تو نبرد میکنم بلکه ...! حالا این بازیکن اصفهانی یا هر بازیکن دیگری بخصوص بازیکانان مسلمان شیعه را ما باید الگوی فرزندمان بنمایانیم. حتی اگر واقعا بازیکن حریف او را میزد او بایست روند طبیعی زمین خوردن را داشت نه آنکه با بزرگنمایی و اگراندیسمان کردن بخواهد ناتوانی خود را در شهر و خانه خویش در برابر حریف خویش با خدعه و فریب به جشن شادی بنشیند؟! من اگر بجای این بازیکن بودم خدا میدان که از عذاب وجدان دق میکردم و تا آخر عمر خود را نمی بخشیدم! بفرزندم هم که در حال تماشای بازی بود گفتم که پسر اینها قهرمانان مانیستند اینها عروسکهایی هستند که با اداء و اطور ورزشکارانه و قرتی بازی میخواهن خود را پیروز و قهرمان کنند و تو نباید فکر کنی اینها قهرمانند و ورزشکار. این گونه از بازیکنان حتی شرف انگشت کوچکه آن بازیکن حتی اروپایی نامسلمان را هم ندارند و تو این را بدان که این ورزشکار نماها هیچوقت کسی نخواهند شد و بجایی هم نمیرسند و خدا نکند که زمین پاک ورزش از این .... ها پر شود. چرا قلم بدستان ما به این ضد ارزشها نمی پردازند؟! چرا عکس بعضی از اینها را در پیراهن و یا داخل آدامس و.... می چسبانند؟ این بازیکن نماها منشاء ایجاد چه ارزش و افتخاری جز خدعه و نیرنگ و حقه بازی و ترویج این عنتربازیها بوده اند؟! کجا این گونه انسان؟! ها آخر الامر الگو شدند و نام و آوازه پر افتخاری حالا برای خود و خانواده خود ( پیشکش باشد افتخار آفرینی برای ملت و مردم ) کسب کرده اند؟! داشتم فکر میکردم که این تنها عناد با حق نیست که منشاء بی عدالتی و تبعیض میشود بلکه بی لیاقتی و عدم صلاحیت هم باعث بی عدالتی ها و تبعیض خواهد شد. آیه شریفه ای که میفرماید : ان الله یامرکم ان تودوالامانات الی اهلها . امانات را به اهلش بسپارید؛ پس هر کاری اهل میخواهد . و داوری از اهلیت بیشتری نیز برخوردار است. امانات بعنوان یک شاخص کلی ناظر بر هر مسئولیتی حتی فردی و اجتماعی نیز میباشد. امانت تنها در تفسیر حقوقی و فقهی آن خلاصه نمیشود. پول و مال و امثالهم تنها از مصادق امانت نیست بلکه دامنه شمول آن در فرهنگ قرآنی بسی پهناورتر است و ناظر به هر مسئولیت فردی و اجتماعی است. اهلیت شرط عادلانه امانت است. تازه در فرهنگ قرآنی این موضوع تنها مورد توصیه نبوده بلکه امر شده است و دستور آنهم از سوی خداوند لایزال و حی و قادر مطلق. او امر فرمود. تنها توصیه اخلاقی نیست. پس کسانی که موضوعی را بعنوان امانت که شرطش با امر خداوند اهلیت لازم است را به یک آدم نااهلی بسپارند فی الواقع امر خداوند را نادیده انگاشتند. نا اهلی را را در صحنه آزمون هم بروشنی میتوان دید. و چه امانتی مهم تر و با ارزش تر و حساستر از داوری و قضاوت در حوزه های مختلف. من البته قصد نداشتم در این فراز آخر از سخنانم موضوع را به این بازی مورد اشاره در فوق محدود کنم بلکه قصدم استفاده از این فرصت موضوعی بعمل آمده و فرصت زمانی حاصل شده برای بیان یک موضوع مهمتر بودم که آنهم دو نکته و در واقع دو سوال مهم است که یکی بی عدالتی بر اثر بی صلاحیتی و دومی اهمیت " اهلیت " در سپردن " امانت " در حوزه های مختلف منجمله حوزه ورزش بود. خواستم از این موضوع تمثیلی پیدا کنم تا که حرف متبادر بذهن را کمی بشکافم و بس و پیشاپیش از تمامی آنهایی که موضوع را کمی تند و تیز یافتند و خاطرشان مکدر شده است پوزش میخواهم و لی قطعا تصدیق میفرمایید که با تعارف و خواهش نمیتوان به نقد ضد ارزشها در حوزه های مختلف جامعه و اصلاح آنها پرداخت! ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
working();
|
working();
|
« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما » هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد